افعال ِ همراه، با حرف جرو ..........
فعل بَحَثَ با معانی مختلف به کار می رود.
1- بَحَثَ عَن :جستجو کرد.
2- بَحَثَ فی :بررسی کرد.
3- و بَحَثَه : چیزی را مورد بحث قرار داد .
فعل أحسَنَ معانی مختلف دارد.
1- أحسَنَ إلی : احسان کرد.
أحسن إلی الناس تستعبد قلوبَهم .
به مردم احسان کن ، تا قلب های آنان را به دست آوری.
2- أحسَنَ الشیء. آن چیز را خوب انجام داد.
قیمة کلّ امرئّ ما یُحسنِهُ.
ارزش انسان به چیزی که آن را خوب می داند و از عهده انجام آن بر می آید.
فعل کَبُرَ در ثلاثی مزید معانی مختلفی دارد.
1- باب تفعیل کَبّرَ- تکبیر گفت.
2- باب استفعال استکبَرَ – سر کشی کرد.
3- باب تَفَعُّل تَکَبَّرَ – تکَبّر ورزید.
اگر فعلهای ثلاثی مجرد را به بابهای ثلاثی مزید ببریم در بعضی از مواقع معانی متضاد می دهد.
مانند: مَرِضَ – بیمار شد .
مَرَّضَ- در باب تفعیل به معنای شغاءداد.
اسم فاعل مَرَّض مُمَرّض به معنای پرستار و شفا دهنده است.
فرطَ در باب افعال افرطَ به معنای زیاده روی کرد. امّا در باب تفعیل به معنای کوتاهی کردن است.
عَطَفَ علی : محبت داشتن و مهربان بودن
عطف إلی: متمایل بودن
عَطَفَ عَن : روی گر داندن
عَطَفَ : خم کرد ، معطوف کردن
حَدَثَ : رخ داد – روی داد.
أحدثَ : ایجاد کرد – ساخت
وَصَلَ – رسید. أوصَلَ – رساند.
شعَرَ ب - احساس کرد
ذهَبَ ب - بُرد