در تجزیه حروف باید این سه ویژگی را مشخص نمود: نوع حروف، عامل یا غیر عامل بودن و نوع بناء.
انواع حروف را در دو دسته عامل و غیر عامل بررسی می نماییم:
بخش نخست « حروف عامل »
حروفی هستند كه عملی و تغییری را از نظر اعراب (رفع و نصب و جر و جزم) در كلمه یا جمله پس از خود انجام می دهند.
انواع حروف عامل:
1) حروف جر: حروفی هستند كه تنها پیش از اسم آمده و باعث جر (كسره یا تنوین جر گرفتن –ِ،-ٍ) آنها می گردند .
مانند: أخرُجُ عَنْ قَریبٍ مِن الفُندُقِ إلی السوقِ بِـالسیّارةِ .
در جمله بالا واژه های «قَریبٍ ، الفُندُقِ ، السوقِ ،السیّارةِ » با حرف جر مجرور شده اند یعنی علامت جر ( ـِـ ـٍـ ) گرفته اند.
حروف جر 17 تا هستند و عبارتند از :
مِنْ : از/ بِـ : به وسیله / تَـ : سوگند به / کَـ : مانند / لِـ : برای / وَ ( واو قسم ) : سوگند به / خَلا : به جز / عَدا : به جز / مُذْ : از هنگامِ / مُـنْذُ : از هنگامِ / رُبَّ : چه بسا / حتّی : تا / إلی : به ؛ به سوی ؛ تا / فی : در / عنْ : از ؛ در باره / علی : بر ؛ روی / حاشا : هرگز
مانند: أخرُجُ عَنْ قَریبٍ مِن الفُندُقِ إلی السوقِ بِـالسیّارةِ .
در جمله بالا واژه های «قَریبٍ ، الفُندُقِ ، السوقِ ،السیّارةِ » با حرف جر مجرور شده اند یعنی علامت جر ( ـِـ ـٍـ ) گرفته اند.
2) حروف ناصبه: حروفی هستند كه پیش از فعل مضارع آمده و آن را نصب می دهند یعنی منصوب می کنند .
مانند: أریدُ أنْ أساعـدَ الحَملَـدار لِکَی یَنـقُـلَ العَفش .
حروف ناصبه عبارتند از: أنْ، لَنْ، كَی، إذَن
( لِـ و حتی نیز گاهی حرف ناصب هستند . در این صورت گویی در دل خود یک حرف ناصبِ « أنْ» در تقدیر دارند .)
الفائدة :
دو حرف (لـِ) و (حتّی) از حروف جر هستند، اما هرگاه پیش از فعل بیایند به عنوان عامل نصب عمل می كنند. (البته در حقیقت، عامل نصب وجود أنْ مستتر بین آن حرف و فعل مابعد می باشد) مانند:
جاءَ موَظَّـفُ الجَمارِک لِــیُفَـتِّـشَ الحَقائب و طَلَبَ مِن زَمیلِـهِ حتّی یُساعــدَهُ .
3) حروف جازمه : حروفی هستند كه پیش از فعل آمده و باعث جزم آنها می شوند .
حروف جازمه عبارتند از: لَمْ، لَمّا، لام امر، لای نهی، إنْ شرطیه
مثال: لَم یَسمَعْ : نشنید ( مترادف با ما سَمِعَ )/ لَمّا یَسمَـعْ : هنوز نشنیده است / لِـیَنظُـرْ : باید نگاه کند / لا یَـقْـلَقْ : نباید نگران شود / إنْ تُساعِـدْ زُوّارَنــا ؛ نَجمَـعْ لَکَ الإکرامیة . اگر به زائرانمان کمک کنی برایت انعام جمع می کنیم.
الفائدة: افزون بر حروف بالا، 9 اسم دیگر نیز هست كه به عنوان عامل جزم عمل می كنند.
این اسمها عبارتند از: مَنْ: هر کس/ ما: هرچه / مهما: هر گونه / أیّ : هر کدام / حیثما : هر کجا / إذما : هر گاه ، اگر که / مَتـَی : هر گاه/، أینما : هر جا / أنّی: هرجا ، هر وقت
مثال: مَنْ یجتَهِدْ یَنجَـحْ . / ما تَزرَع فی الدُّنیا تَحصُـدْ فی الآخِرةِ ./ مَن لَم یُؤدّبـْـهُ الوالِدانِ ، یُؤدِّبـْـهُ الزَمــن.
4) حروف مشبهه بالفعل: حروفی هستند كه در ابتدای جمله های اسمیه آمده و مبتدا را منصوب می کنند و خبر را به حالت مرفوع می گذارند. مانند: إنّ الحارِسَ واقِفٌ أمامَ البابِ .
حروف مشبهه بالفعل عبارتند از: إنَّ، أنَّ، كأنَّ، لكنَّ، لَیْتَ، لَعَلّ.
5) حروف شبیه به لیس (ما، لا، إنّ, لاتَ): حروفی هستند كه مانند لیس عمل می كنند. یعنی اسم را مرفوع و خبر را منصوب می كنند . مانند: لا شُجاعُ كاذباً.
6) لای نفی جنس: لای نافیه ای است كه بر سر مبتدا و خبر می آید و مانند حروف مشبهه بالفعل عمل می كند مانند:
لا بلیّةَ أصعَبُ منَ الجهلِ. / لا رَجُـلَ فی الدار.
7) حروف استثناء: در اسلوب استثناء به كار رفته و برای جدا كردن مستثنی منه به می روند .مانند: لا یَنـجَحُ إلّـا المُـجِـدُّ .
حروف استثناء عبارتند از: إلّـا، عَدا، خَلا، حاشا، غیر، سِوَی.
8) حروف ندا: برای صدا زدن از آنها استفاده می شود مانند: یا سائق .
حروف ندا عبارتند از: أ، أی، أیا، هیا، یا، آ، وا.
وقتی که اسمی دارای « ال» است برای صدا زدن آن را با « یا أیّـها » و یا « أیّـها » صدا می زنیم . مثال :
« أیّهـا الناس » ، « یا أیّـها النّاس » و وقتی بدون « ال » است آن را با « یا » صدا می زنیم . مثال « یا ناسُ »
بخش دوم « حروف غیر عامل »
1) حرف تعریف (ال) : كه باعث معرفه شدن اسم نكره می گردد. مانند: راحَ السّائــقُ بِجِوارِ الباص .
2) حروف عطف: حروفی هستند كه برای پیوند میان دو كلمه یا دو جمله به کار می روند. در فارسی حروف ربط نام دارند.
این حروف عبارتند از: وَ، فَـ ، ثمّ، أوْ، أمْ، لكنْ، بَل، لا.
3) حرف خطاب: (ك) در ذلك.
4) حروف تحقیق و تقلیل: (قد) اگر پیش از فعل ماضی بیاید، تحقیقیه است وبه معنی « ماضی نقلی در فارسی » می شود اما اگر پیش از مضارع بیاید تقلیلیه می باشد.
مانند: قد تَعَطَّـلَت الحافِلةُ (تحقیقیه) / قدْ یَصدُقُ الكَذوب (تقلیلیه).
نکته : قاعده بالا استثتاء هم دارد . مثلاً آیه قرآن { قَد یَعلَمُ الله .}
5) حروف استقبال: سین (برای آینده نزدیك) و سوف (برای آینده دور) مانند:
سَأشتَری لَکَ المُرَطِّبات یا بُـنَیَّ . / سوف نَتَشَرَّفُ إلی مکة بَعدَ سَنَتَینِ .
6) حرف رَدْع (بازداشتن): كلاّ به معنی هرگز مانند: أ تَساعِـدُ الظالـمَ ؟ - کَـلّـا .
7) حروف استفهام: (أ) كه بر دو جمله فعلیه و اسمیه وارد می شود چه در جمله دارای فعل منفی و چه در جمله دارای فعل مثبت .
مانند: أ لمَ تَعرِفْ ؟ / أ أنتَ مِن السعودیّـة ؟
(هل) كه بر جمله مثبت وارد می شود ولی بر سر جمله منفی نمی آید. مانند: هَل یُمـکِنُ الاتّصال هاتِفیّـاً إلی خارجِ الفُندُقِ ؟
الفائدة : در گفتگوهای روزانه از هیچ یک از دو حرف « هل» و « أ » استفاده نمی شود .
یعنی درست مانند فارسی که در فارسی نیز در گفتگوهای روزمرّه از « آیا » استفاده نمی کنیم .
8) حروف تنبیه: حروفی هستند كه برای هشدار دادن و آگاه نمودن بكار برده می شوند.
حروف تنبیه عبارتند از:
أما، ألا كه فقط بر جمله وارد می شوند: ألا إنّهم هم السفهاء.
ها مانند « ها . لَقد وَصَلْـنا إلی الأسواقِ المرکزیّـة .»
9) لام ابتداء: كه برای تأكید به كار می رود: إنهُ لَغفورٌ رحیمٌ.
10) حروف تخصیص:
(هلاّ) كه تنها با جمله فعلیه می آید:
هلا تستغفرُ الله (با فعل ماضی به معنی سرزنش عمل گذشته و با فعل مضارع به معنی شدت و طلب می باشد).
(أما، ألاّ) كه برای خواهش به كار می رود: ألاّ تُساعِـدُنـی .
(أولا، لَوْما) كه بر ممتنع بودن مضمون جمله دوم به خاطر وقوع مفهوم جمله اول دلالت می كند مانند: لولا سعیدٌُ لَـأکرَمْـتُـکَ.
11) حروف نفی:
لا: لماذا عامِلُ التنظیف لایُبَــدِّلُ الشَّـراشِف؟
ما: ما اتَّـصَلْـتُ بِالشُرطــة .
إنْ: (گاهی معی نفی دارد كه در این صورت جزم نمی دهد) مانند: إنْ قامَ حمیدٌ. (حمید نایستاد).
در گویشهای پیرامون دریای مدیترانه مانند گویش لبنانی « مُشْ » حرف نفی است که بر سر اسم می آید و آن را منفی می کند . مانند : « مُشْ مُمکِن » به معنی « ممکن نیست. »
الفائدة : پیرامون خلیج فارس گویشهای عِراقی و سعودی حرف نفی « ما » را به صورت « مـو» تلفّظ می کنند . مثلاً « مو لازم » یعنی « لازم نیست ».
12) حرف تصدیق: نعم، بَلَـی، إی، أجَـل . مانند: قالوا بلی.
الفائدة : در گویش سعودی ، سوریه و مصر « أیـوَه » و در گویش عراق « إی » یا « إی بَلی » به معنای « آری » است .
13) نون تأكید: نونی است كه بر افعال مضارع، نفی، نهی، جحد، استفهام، امر مخاطب برای تأكید ملحق می شود.
نون تأكید دو نوع است: خفیفه (نْ) مانند: یَعْمَلَنْ و ثقیله (نَّ) مانند یَعْمَلَنَّ.
14. مای كافّه: بر سر حروف مشبهة بالفعل می آید و آنها را از عمل باز میدارد. مانند : « إنَّـما اللهُ رحیمُ .»
15. حرف نون وقایه: هرگاه فعل به ضمیر متكلم وحده (ی) متصل شود ؛ همواره میان فعل و ضمیر یك حرف نون (ن) قرار میگیرد كه آن را نون وقایه مینامند.
مانند : « أ تَــعْـرِفُــنی ؟ آیا مرا می شناسی ؟ » ( تَعْــرِفُ + ــی = تَــعْـرِفُــنی )
16. واو حالیه: واوی كه برسر جمله اسمیه حالیه میآید و جمله پس از آن محلاً منصوب است و به معنای (در حالی كه) میباشد.
هر حرفی که عامل نباشد غیر عامل محسوب می شود.
نكات:
• حروف جر، ندا، استثناء، مشبهة بالفعل, تنبیه, تعریف, خطاب ... مختص به اسم و حروف جازمه, ناصبه, تخصیص, توقع, استقبال، ردع، نون تأكید... مختص به فعل،و حروف عطف، استفهام، نفی، تصدیق، لام تأكید... مشترك بین اسم و فعل هستند.
• ایّ، أنْ حروف تفسیر می باشند و مشترك بین اسم و فعل هستند. مانند: ونادَیناهُ أنْ یا ابراهیم / تابَ، أی: رَجَع.
• أمّا، إمّا حروف تفصیل بوده و مختص اسم می باشند مانند: إنّا هدَیْناهُ السبیلَ إمّا شاكراً و إمّا كفوراً.
نوع بناء
با توجه به حركت آخر حروف، نوع بناء آنها را می توان شناخت.
برخی از حروف مبنی بر ضمه ، برخی مبنی بر فتحه ، برخی مبنی بر كسره و برخی دیگر مبنی بر سكون هستند. مانند:
مُنـذُ: مبنی بر ضم. /إنَّ: مبنی بر فتح./ بِـ : مبنی بر كسر. / عَـنْ: مبنی بر سكون