جبران خلیل جبران در ششم دسامبر 1883 م
در روستای بشری واقع در شمال لبنان چشم بهجهان گشود. در سال 1895 م بنا به گفته برخی از ادبا به دلیل فقر اقتصادی همراهخانواده به آمریکا مهاجرت می کند و سه سال بعد برای یادگیری زبان عربی راهی بیروتمی شود و در مدرسه الحکمه تحت تعلیم کشیش« یوسف الحداد» قرار می گیرد پیش از اتمامتحصیل با خبر بیماری خواهرش بیروت را به مقصد بوستون ترک می کند به دنبال از دستدادن خواهر، برادرو مادرش نیز از دنیا می روند. پس از آن فعالیت های ادبی خود را
از سر می گیرد و در سال 1908 م برای یادگیری فنون نقاشی راهی پاریس می شود و دو سال بعد به بوستون بر می گردد. بوستون با افق تنگ دیگر جذبه ای برای جبران نداشت ازاین رو فعالیت خود را در نیویورک ادامه داد.جبران نویسنده اجتماعی است واز اینکه
بسیاری از ارباب دیانت، قدرت و زعامت را وسیله ی ظلم و استبداد ساخته اند رنج میبرد. او عشق به خود را با عشق به کشورش که خواستار آزادی بود، درهم آمیخته بود.
بیشتر تصویرهای او از سپیده دم و تاریکی وروشنی
مایه می گیرند. جبران زعیم ادبیات مهاجرت است و نخستین کسی است که این
اسلوب سحر آمیز را به ادب عرب وارد کرد.
آثار و اسلوب ادبی اش:
حاصل عمر جبران در دو دسته خلاصه می شود:
متون ادبی و نقاشی ها.
نوشتارهای او به 16 تألیف می رسد که از
میان آنها 8 کتاب به زبان عربی نگاشته شده مانند: « الموسیقی » و « دمعه و ابتسامه » و 8 کتابدیگر به زبان انگلیسی نوشته مانند: « المجنون » و«حدیقه النبی» که بعدها توسط مترجمان به عربی ترجمه شده است.
تألیفات او به دو قسم ادب داستانی و ادبغیر داستانی ( مقاله- امثال- شعر) تقسیم می شوند. بهترین نمونه داستان بلند او «الاجنحه المنکسره» است. در تمام داستان های جبران گرچه قهرمان ها متعددند اما همگییک نفرند. او بنیانگذارمکتب سمبولیسم یا رمزگرایی است یعنی ایجاد وحدت بین هنر و
زندگی با رمز گرایی و خیال پردازی.
جبران با استفاده از این اسالیب مدرسه ی
خاصی بنا کرد که به « اسلوب جبرانی» اشتهار یافته است و ادبای زیادی از جمله ایلیاابوماضی و میخائیل نعیمه دنباله رو اهداف او بوده اند.